دل نوشته های من از خودم و خدای خودمَ ... شادی ها و غم ها

خلاصه از هر دری من باب سخن با دوستان ...

دل نوشته های من از خودم و خدای خودمَ ... شادی ها و غم ها

خلاصه از هر دری من باب سخن با دوستان ...

حرف های ناگفته دل ... !


خوندم و با دل گفتم ... : 

خواستم بدانی که: 

من بی نفس.. نفس کشیدن.. هرگز نمی خواهم ...!  

 

من عاشق زندگیم ... عاشق با تو بودن و عاشق عاشق بودن ... عاشق حس لمس عطر حضور خدا تو خونه امون .. تو زندگیمون ... تو عاشقی هامون ... تو نگاه های نابمون که سرشاره از نگفتنی هاست ... من عاشق خدام و عاشق تو ... 

تو یه وبلاگ خوندم البته یه ضرب المثله که میگه :

*یاد گرفتم که با خوک کشتی نگیرم .. چون هم مثل خوک کثیف میشی و هم خوک ازین کشتی گرفتن لذت میبره ...! * 

این خوک کیه ؟ چیه ؟ من میگم شاید روزگاره .. زمونه اس ... زندگیه ... یا حتی بعضی از آدمان 1 

من دوست ندارم با زندگی بجنگم ... من میخوام بسازمش واسه خودم واسه عزیزم .. واسه عشق پاک و قشنگمون ... جنگ نه .. دعوا نه ... بحث و حدیث و گلو پاره کردن هم نه ...  

آرامش می خوام و انرژی ... ازم دوری نکن ... ! درکم کن و واسه تعالی زندگیمون تلاش کن .. صبر داشته باشی همه چی درست میشه .. ما اون بی نظیر مهربون رو داریم ... یادت نره !


 

نظرات 1 + ارسال نظر
شاه شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:58 ب.ظ http://www.chashm.blogsky.com

سلام ای عاشق نهفته در خاک آبی رنگ آسمان - حرف هایتان خیلی پر احساس بود - شما واقعا می تونید یه عاشق واقعی باشید - آری روزگار گاهی از خوک هم بدتر می شود.
و در آخر - امیدوارم که همیشه عاشق بمانید.
خداحافظ

سلام و ممنون از اظهار لطفتون ... امیدوارم عاشقی رو همه به زیبایی و ژاکی تجربه کنن .. مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد