دل نوشته های من از خودم و خدای خودمَ ... شادی ها و غم ها

خلاصه از هر دری من باب سخن با دوستان ...

دل نوشته های من از خودم و خدای خودمَ ... شادی ها و غم ها

خلاصه از هر دری من باب سخن با دوستان ...

زنگ خطر ...


خدای مهربون دل همه عاشقا ...  

یه حس خطر .. یه حس بدی زندگیمو گرفته ... 

موری من خیلی بد شده ... چشماشو بسته و هیچی نمیبینه جز خودش ...  

نه اون حتی خودش رو هم نمیبینه ... فعلا کور دل شده حسابی ... 

خدایا کمکم کن تو این ماه عزیزت که ماه خودته ... به هدف بزرگ زندگیمون برسیم و موری راحت شه ... خیلی بی قراریم ... این کابوس کی تموم میشه و ما خلاص ... 

یا رب ... نظر تو برنگردد ...  


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد