دل نوشته های من از خودم و خدای خودمَ ... شادی ها و غم ها

خلاصه از هر دری من باب سخن با دوستان ...

دل نوشته های من از خودم و خدای خودمَ ... شادی ها و غم ها

خلاصه از هر دری من باب سخن با دوستان ...

الهی بامید تو ... شروع دانشگاه !

اینم بشه خاطره تلخ دیگه ... بدون یار در کنار .. ثبت نام و انتخاب واحد و یا علی سر کلاس ... فشرده و تو گرما و سخت مغشوش و متفکر ...  

اولین جلسه کلاسام هم مشاوره بود اونم درست یک روز بعد مشاوره رفتن من ...  

خوب بود ... اما این روزا سخت تلخم و بی حوصله از بودن خودم ... 

باز مراسم یه عزیزه مثل شیمائی .. فکر کن دلم میخواد بترکونم اما کو حال و حوصله و دل و دماغ ... ایشالا وزد زود خبر خوش اومدن یارم رو میدم ...  

بازم التماس دعا از همه  


نظرات 1 + ارسال نظر
عروسک شنبه 27 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:23 ق.ظ

من از ان روز که در بند توام ازادم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد