خدای من ..
گاه به غایت هستی دلتنگم و گاه به غایت دنیایی پرانرژی و امیدوار !
چرا گاه یک انتخاب برام میشه حکم یه کوه جابجا کردن ؟ یعنی اینقدر سخته ؟ واسه من اینجوره یا بقیه هم درگیر این مسئله هستن ؟ حتی نمی دونم کلمه انتخاب هم درسته یا نه اسمش چیز دیگه ایه ؟
مانده ام بر سر یک چهاراه چه کنم چه کنم های دلم ...
منم و یه دنیایی که متعلق به شخص خودمه .. فقط خودم .. اما گاهی دستانی غیبی یا در کمال وقاحت جسمی دخیلن در حکم کردن خیلی مسائل ... !؟
دچارم .. دچار تضاد ... از نوع فکری ... از نوع تصمیمی ... نمی دونم ؟؟؟
آها شاید قدرت ریسک پذیریم پائینه ... حتما ولی من آدم ترسوئی تو زندگیم نیستم فقط نظر دیگران تو اکثر موارد برام مهمه .. این ایرادی داره ؟
کاش می تونستم مثل خیلی های دیگه سریع تر تصمیم بگیرم نه عجولانه ..
شایدم چون اصلا به خودم فرصت اشتباه نمی دم اینجوری میشم .. نسبت به خودم خیلی سخت گیرم و زیادی توقع دارم
الهی ... !
تو را با دل و جان تا بی نهایت هستی ات شاکرم !